شاید یکی از حکمت‌های الهی این باشد که خداوند شیطان را با ماهیتی پلید نیافریده است؛ بلکه او را موجودی قابل تکامل آفرید و در گذرگاه هستی هدایت کرد و این شیطان بود که خود را منحرف و پلید ساخت؛ وگرنه اگر ماهیت او پلید بود، اشتغال به تسبیح و تقدیسی که سالها بدان مشغول بود، معنا نداشت؛ همان طور که خداوند فرعون و ابن ملجم را چنان خلق نکرد؛ بلکه آنان نیز شایستگی رشد و اعتلای انسانی را داشته اند؛ ولی به اختیار خود منحرف شده اند.؟ خداوند به ابلیس عقل و فهم عطا کرد تا بتواند امور خیر را از امور شر تشخیص دهد و سپس او را امر و نهی کرد،(1) ولی او تقوا را رها کرد و از هوای نفس تبعیت جناب ملاصدرا یکی از سودهای وجودی شیطان را پیشرفت علمی میداند و می گوید: همانا انسان از وسوسه شیطان سود می برد؛ زیرا تابعان شیاطین، همگی تابع وهم و خیالند، و اگر این اوهام نبود، خداوند اولیای خود را برای تحقیق حقایق و تعلیم علوم و بیان توحید از طریق کشف و یقین نمی فرستاد، و چه بسا دشمنی یک دشمن خبیث الذات بیشتر از دوستی یک دوست فایده داشته باشد، پس معلوم شد که اعمال شیطانیه سود عظیمی برای انسان ها دارد. (2)
 
 به تعبیر دیگر: انسان، هنگامی می تواند از مراتب بالای تکامل، برخوردار شود که موانع بسیاری بر سر راهش باشد و با کنار زدن آنها به حرکت خود ادامه دهد. انسان، هنگامی می تواند متعالی شود که وسوسه های شیطانی بر سر راهش باشد، ولی او با اتکال به خدا و استفاده صحیح از نیروی اختیار، آن را کنار زده و به سوی هدف اعلای حیاتش گام بردارد؛ اگر در برابر انسان نه وسوسه‌های شیطانی می بود و نه در وجود انسان اثری از نفس اماره میبود، دیگر تکامل چه معنایی پیدا می کرد (3) صاحب ریاض در پاسخ به شبهه آفرینش ابلیس می گوید: «حکمت و منفعت آن، بزرگ است. اگر آدم در بهشت می ماند، در مرتبه اول خلقت توقف می کرد. اما وقتی به زمین آمد، این همه انسانها و اولیاء و پیامبران از صلب او به وجود آمدند، که با مقاومت در برابر شیطان به مقامات بالای بهشت می رسند.» (4)
 
دلیل روایی: روایات متعددی از اهل بیت (علیهم السلام) به شبهه حکمت ابلیس پاسخ داده و فرموده اند که شیطان، ابلیس بود و خداوند متعال، مانند هر جن دیگری، او را برای کمال عبودیت و بندگی آفرید و به جهت حسادت بر مقام آدم و با اراده خود، از دستور الهی سرپیچی کرد. عبادت و عصیان شیطان، هیچ نفع و ضرری برای خدای سبحان ندارد و تسلطش بر انسانها نیز تنها، در حد وسوسه است.
 
هشام بن حکم نقل می کند :کافری از امام صادق (علیه السلام) پرسید: آیا این از حکمت خداست که برای خود دشمنی قرار دهد و حال آن که در گذشته، دشمنی نداشت، و بر اساس اعتقاد شما، ابلیس را آفرید و بر بندگانش مسلط کرد تا آنها را به مخالفت با اطاعت دعوت کند و امر به معصیت کند. و طبق اعتقاد شما برای او نیرویی قرار داد که به وسیله آن بتواند در قلبها حیله کند و آنها را درباره پروردگارشان به شک بیاندازد، و دین را بر آنها مشتبه کند و از معرفت گمراه کند. تا آنجا که قومی در اثر وسوسه ربوبیت را انکار کردند و غیر خدا را پرستیدند، پس چرا دشمن را بر بندگانش مسلط کرد و برای او راه گمراه کردن قرار داده امام صادق (علیه السلام) فرمود: این دشمنی که گفتی، نه دشمنی اش برای خدا ضرر دارد و نه دوستی اش برای خدا سود دارد، و دشمنی او از ملک خدا چیزی کمنمی کند و دوستی او هم چیزی بر ملک خداوند نمی افزاید. از دشمن در صورتی می ترسند که بتواند ضرری بزند یا نفعی برساند، اگر اراده ملکی کند آن را بستاند، یا اراده سلطانی کند بتواند بر آن غالب شود؛ اما ابلیس، عبدی است که خداوند او را خلق کرده است تا خدا را عبادت کند و او را واحد بشمارد. و موقع خلقتش می دانست که او کیست و سرانجامش چه می شود. همیشه ابلیس همراه با ملانکه خدا را عبادت می کرد، تا اینکه خداوند او را به وسیله سجده بر آدم امتحان کرد. و او به خاطر حسد از سجده امتناع کرد و شقاوت بر او غلبه کرد، و خداوند در این هنگام او را لعنت کرد و از صفوف فرشتگان اخراج کرد و به سوی زمین فرستاد در حالی که ملعون و مطرود بود، به همین خاطر دشمن آدم و بنی آدم شد. و تسلط او بر بنی آدم فقط در حد وسوسه و دعوت به گمراهی است. او معصیت کرده ولی به ربوبیت پروردگارش هم اقرار کرده است.»(5)
 
سئوال مهم دیگری که از آیه «قال فإنک من المنظرین إلى یوم الوقت المعلوم» به دست می آید؛ این است که چرا خداوند به شیطان مهلت داد تا انسانها را فریب دهد؟ پاسخ این است که خداوند بر اساس آیات «إنا لا نضیع أجر من أحسن عملا» و «من یرد ثواب الدنیا نؤته منها ومن یرد ثواب الآخرة نؤته منها» تا روز قیامت به شیطان مهلت داد. شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبد الله از احمد بن محمد بن عیسى از علی بن حسان از علی بن عطیه روایت کرده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «همانا ابلیس در آسمان ۷۰۰۰ سال در دو رکعت، خدا را عبادت کرد؛ و هر چه به او از جانب خداوند عطاء شد، ثواب آن عبادت بود.» همچنین شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از حسن بن عطیه روایت کرده که از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: چرا خداوند به ابلیس مهلت داد؟ حضرت فرمود: «به خاطر دو رکعت نماز که در آسمان به جا آورد و ۲۰۰۰ سال یا ۴۰۰۰ سال طول کشید.» «خداوند به او گفت: از بهشت خارج شو که طرد شده ای و لعنت من تا روز قیامت بر تو باد. ابلیس گفت: ای پروردگار من! چگونه؟ در حالی که تو عادلی و جور و ظلم نمی کنی. آیا ثواب عملم باطل میشود؟ خداوند فرمود: نه. از امر دنیا هر چه میخواهی درخواست کن تا در برابر ثواب عملت به تو عطا کنم. پس اولین چیزی که درخواست کرد، بقاء تا روز قیامت بود.»(6)
 
پی‌نوشت‌ها:
1. محسن قرائتی، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۷۹ ، ج 4، ص ۳۷ . یحیی بن الحسین، رسائل عدل و توحید، ص ۱۲۸
2. ملاصدرا، تفسیر القرآن، سوره یس، ص ۲۶۵
3. عبدالله نصری، مبانی انسان شناسی در قرآن، تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ص۳۵۱
4. علی خان بن احمد مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالساجدین صلوات الله علیه، قم: جماعه المدرسین بقم، موسسه النشر الاسلامی، ج ۳، ص ۱۸۶
5. بحار الأنوار، ج 63، ص 235
6. بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۷۶
 
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390